باز داشتم وبگردی می کردم تا رسیدم به گزارش کارشناسی سازمان نقشه برداری کشور از زلزله ٥.٩ ریشتری آبانماه ٩٨ در ترکمنچای آذربایجان شرقی گفتم خالی از لطف نباشه عین گزارش رو براتون روی وبلاگم بذارم
مطالعات سازمان نقشه برداری کشور بر اساس نتایج بدست آمده از آنالیز میدان سرعت و میدان استرین (کرنش) شبکه ژئودینامیک کشور در منطقه آذربایجان پس از وقوع زلزله ١٧ آبانماه، حاکی از آن است که در انتهای جنوب شرق گسل شمال تبریز و منطقه کوههای بزقوش بین ایستگاه BRMN وTKCE یک کشش وجود دارد که باید ناشی از رخداد پدیدهای در داخل کوههای بزقوش باشد که این کشش با یک حرکت راستگرد توام شدهاست. نرخ راستگردی ۲/۳ میلیمتر در سال و نرخ کشش ۱/۸میلیمتر در سال است. با توجه به اینکه گسلهای موجود در این منطقه گسلهای شمال بزقوش و جنوب بزقوش است، این رخداد کششی و راستگردی را میتوان ناشی از حرکت گسل شمال بزقوش، حرکت گسل جنوب بزقوش و یا حرکت توام این دو گسل نسبت به هم مربوط کرد. این کشش در بین بخش شرقی گسل تبریز و گسل تالش در حال وقوع است.
کشور ایران به عنوان بخشی از کمربند کوهزایی آلپ- هیمالیا همواره از
لرزهخیزی بالایی در طول تاریخ برخوردار بوده است، و بخشهای مختلف آن توسط
زمینلرزههای متعددی تخریب شده است. زمینلرزه بازتاب یک رویداد
زمینشناسی است که به صورت جنبش درسطح زمین ظاهر میشود.
گسیختگی در پوسته جامد زمین که به دلیل جنبشهای برشی در دو سوی گسلها روی
میدهد، عامل اصلی بروز زمینلرزه بوده و پیامد مستقیم انباشتگی تنشها در
پی جابهجایی ورقههای زمینساختی نسبت به یکدیگر میباشد. تنشهای فشارشی
ناشی از بازشدگی دریای سرخ و حرکت صفحه آفریقا– عربستان، در راستای شمال–
شمالشرقی و نیز حرکت صفحه هند در راستای شمال– شمالغربی، موجب حرکت و
جابه جایی به نسبت متفاوت در پوستهها و قطعات گوناگون قارهای و اقیانوسی
ایران میشود و در نتیجه عامل فراوانی زمینلرزهها در ایران است. براساس
زمینلرزههای تاریخی و دستگاهی، دو نوار لرزهخیز اصلی در ایران قابل
شناسایی میباشد: نوار لرزهخیز (جنوبی) کوههای زاگرس با روند شمالغربی –
جنوب شرقی و نوار لرزهخیز شمالی، کوههای البرز و کپه داغ.
تغییر شکل پوسته در ایران دو وجه عمده دارد یکی ضخیم شدگی پوسته و دیگری
حرکات جانبی پوسته به اطراف که درنتیجه این دو سازوکار دو دسته عمده از
گسلها به وجود آمده که قسمت ناپیوسته این تغییر شکل را سبب شدهاند. دسته
اول گسلهای معکوس هستند که ضخیم شدگی در زاگرس، البرز و کپه داغ را موجب
شده است. دسته دوم گسلهای امتداد لغز هستند که باعث چرخشهای ساختاری در
شرق ایران و هم چنین حرکات جانبی کوچکتر در البرز و زاگرس شدهاند.
سرعتهای نسبی، میدان تنش و لرزهخیزی موجود در پوسته ایران کاملا وابسته
به فعالیت این گسلها و خصوصیات دینامیکی آنها است. رئولوژی و ضریب اصطکاک
درونی این گسلها مقدار تنش برشی و آهنگ حرکت نسبی بر روی آنها را تعیین
میکند. اطلاعاتی که درباره تنش برشی در روی گسلها بدست میآید یکی از
دادههای پایه هر مطالعه آنالیز خطر لرزهای را تشکیل میدهد.
منطقه آذربایجان واقع در گوشه شمالغربی کشور ایران مشتمل بر دو استان
آذربایجان شرقی و غربی بین طولهای جغرافیائی 44 درجه و 2 دقیقه و 48 درجه و
21 دقیقه شرقی و عرضهای جغرافیائی 35 درجه و 58 دقیقه تا 39 درجه و 47
دقیقه شمالی قرار دارد . این منطقه از سمت شمال با کشورهای آذربایجان و
ارمنستان ؛ از مغرب با کشورهای ترکیه و عراق ؛ از جنوب با استانهای کردستان
و زنجان و از شرق با استان اردبیل همجوار می باشد .مساحت دو استان یاد شده
معادل با 82944 کیلومتر مربع می باشد
سرزمین آذربایجان از لحاظ توپوگرافی به صورت یک فلات نسبتا مرتفع می باشد
بگونه ای که ارتفاع پست ترین نقطه آن (چاله ارومیه) به حدود 1300 متر از
سطح دریا می رسد . بخش میانی فلات آذربایجان توسط چاله ارومیه حالت فرو
افتاده دارد که سبب تقسیم آذربایجان به دو بخش شرقی و غربی نامتقارن شده
است .
فرو افتادگی این چاله ناشی از عملکرد گسلهای اطراف آن بوده است . روند کلی
این گسلها شمالغربی- جنوبشرقی است . گسل واقع در شرق چاله ارومیه گسل
تبریز نام دارد که از حدود تاکستان شروع و به مرزهای سیاسی با ترکیه می رسد
. از محل شهر ماکو یک گسل با نام گسل زرینه رود از گسل تبریز منشعب شده و
به سمت جنوب امتداد می یابد . هردو این گسلها علاوه بر جابجائی قائم دارای
حرکت امتدادی نیز می باشند . به دلیل جنبش این گسلها حرکات کوهزائی آلپی
که موجد کوههای آذربایجان و سراسر ایران بوده اند نتوانسته اند بخش میانی
آذربایجان را همانند زمین های حاشیه آن بالا ببرند که در نتیجه چاله ارومیه
بوجود آمده است . علاوه بر سیستم گسلی فوق خطوط شکسته دیگری در آذربایجان
وجود دارد که در امتداد آنها قطعاتی به صورت هورست و گرابن بالا و پائین
رفته و منجر به تولید عوارضی همچون چاله خوی و اردبیل و کوههای بزقوش شده
اند .
رخداد :
ساعت ۲ و ۱۷ دقیقه بامداد روز جمعه، هفدهم آبان ماه ۹۸ زمین لرزه ای نسبتا
شدید مناطق وسیعی از کشورمان را لرزاند؛ زلزلهای که برخی مراکز لرزه نگاری
جهانی کانون آن را تبریز معرفی کردهاند.
بزرگی این زلزله 5.9 در مقیاس ریشتر بوده و کانون آن در مختصات ۳۷.۸۱
شمالی و ۴۷.۵۹ شرقی و در عمق ۱۰ کیلومتری زمین قرار داشته است. محل دقیق
این زلزله ۱۹ کیلومتری شهر ترک، ۲۲ کیلومتری شهر سراب و ۲۹ کیلومتری
ترکمنچای در آذربایان شرقی بوده است.مرکز این زلزله با اردبیل ۷۹ کیلومتر و
با تبریز ۱۲۳ کیلومتر فاصله دارد.گسل مسبب زلزله احتمالا شلقون –یلیمسی
است.
شکل-1 پراکندگی ایستگاههای شبکه آذربایجان، مورد استفاده در این مطالعه و میدان سرعت نسبت به صفحه اوراسیا
شبکه ژئودینامیک و ایستگاه های دائمی سازمان نقشه برداری کشور
به منظور پایش دائمی تغییرات پوسته و تعیین نرخ ژئودتیکی آن، شبکه سراسری
دائمی GPS ایران و با نام IPGN از سال 1383 راهاندازی شد و در سالهای بعد
نیز تکمیل گردید. در حال حاضر این شبکه، شامل 158 ایستگاه دائمی GPS است که
بنا بر دو پارامتر لرزهخیزی و جمعیت در نقاط مختلف پراکنده شدهاند. تمام
این ایستگاهها مجهز به گیرندههای GPS هستند که به صورت 24 ساعته و با
نرخ 30 ثانیه به ردیابی و ثبت سیگنالهای دریافتی از ماهوارههای می
پردازند. اطلاعات جمعآوری شده در هر ایستگاه که شامل فایلهای مشاهداتی و
ناوبری میباشد، با استفاده از روشهای ماهواره ای و شبکههای مخابراتی، در
مراکز اصلی پردازش دادهها توسط خط تلفن و مودم دریافت شده و در آنجا مورد
پردازش قرار میگیرد.
پردازش این دادهها با استفاده از اطلاعات مداری دقیق در نرم افزار
GAMIT-GLOBK انجام شده است. این نرمافزار، یکی از دقیقترین نرمافزارهای
علمی در زمینه مطالعات حرکات پوسته و تحلیل مشاهدات ژئودتیک است که تحت
سیستم عامل لینوکس قابل اجراست. پس از پردازش اولیه، به منظور یکپارچه سازی
و انجام سرشکنی، نتایج وارد نرم افزار GLOBK میگردند و مختصات وسرعت
ایستگاهها نسبت به چارچوب مرجع ITRF و یا صفحه اوراسیا محاسبه میگردد.
در منطقه آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل گسلهای فعال زیادی وجود دارد که از
آنجمله گسل شمال تبریز و گسل تسوج- بالادان -بزقوش شمالی با طول55 کیلومتر
و جنوبی با طول کیلومتر60 را نام برد. اندازهگیریهای اولیه در سالهای
1381 و 1382 نشان داده است که گسل شمال تبریز فعالترین این گسلهاست و
جابهجاییهای به دست آمده در حدود هفت میلیمتر در سال است. شهر تبریز نیز
از دیدگاه زمینشناسی در نزدیکی گسل شمال تبریز با طول 100 کیلومتر قرار
دارد. زلزلههای تاریخی در این منطقه با شدت شش تا هفت ریشتر روی داده و
زلزلههای سالهای 1369 رودبار و 1377 اردبیل حاکی از فعالیت این گسل است.
به منظور بررسی حرکات این گسل و گسلهای ذکر شده تعداد 25 ایستگاه دائمی
GPSدر این منطقه طراحی موجود است . شکل1 پراکندگی ایستگاههای این شبکه به
همراه میدان سرعت و شکل 2 میدان کرنش را در منطقه آذربایجان نمایش میدهد.
شکل-2 زمین لرزه های دستگاهی استان آذربایجان شرقی از سال 1900-8-11-2019(مرکز لرزه نگاری کشور)
شکل3- نمایش بلوکهای در نظر گرفته در منطقه شمال غرب ایران و محورهای اصلی استرین ژئودتیک هر یک از آنها به همراه بردارهای سرعت ژئودتیکی ایستگاه ها
تجزیه وتحلیل:
بلوک آذربایجان دارای ساختار تکتونیکی و لرزه ای خاصی می باشد. مقایسه داده
های ژئودتیک و پارینه لرزه شناسی و الگوی پراکندگی تغییر شکل های فعال در
این منطقه همگی گویای وجود پتانسیل لرزه ای آذربایجان است.بر اساس نتایج
حاصله ازمشاهدات GPS در منطقه شمالغرب ایران و در دو طرف گسل مهم شمال
تبریز و گسلهای خوی ماکو و نخجوان، لغزشی راستگرد مشاهده شده (Vernant et
al., 2004)، (Masson et al., 2007) که میزان آن از 1/8 میلیمتر در سال در
بخش شرقی منطقه به 4/5 میلیمتر در سال در بخش غربی آن افزایش مییابد.
دلیل این افزایش نرخ راستگردی را میتوان در نزدیک شدن به پلیت ترکیه و
گسلهای راستگرد شمال آناتولی توضیح داد. همچنین بین صفحهایرانمرکزی و
آذربایجان، با در نظر گرفتن ایستگاههای KLBR و KRMD در شرق بلوک
آذربایجان، به نرخ حدود 6 میلیمتر در سال لغزش راستگرد محض میرسیم که
این مقدار امتدادلغزی با حرکت به سمت غرب، و بین ایستگاههای SAGZ و POLD
(که در بالاترین عرض جغرافیایی واقعشدهاست) به 8 میلیمتر در سال میرسد.
همچنین بین همین دو ایستگاه (در بخش غربی بلوک) نرخ فشارش حدود 6
میلیمتر در سال تخمین زده شد. در حالیکه بخش شرقی بلوک آذربایجان هیچ
مکانیسم فشاری را تحمل نمیکند. در واقع دلیل این اختلاف در سازوکار بخش
شرقی و غربی بلوک آذربایجان را میتوان در این دانست که فشارش
صفحهایرانمرکزی در بخش غربی به بلوک آذربایجان صرف دوران ساعتگرد بخش
غربی بلوک آذربایجان نسبت به بخش شرقی آن میگردد. این دوران صرف فرورانش
صفحه خزر به زیر بخش شرقی بلوک آذربایجان میگردد (Djamour ,2011).
بر این اساس در نزدیکی انتهای جنوب شرقی گسل شمال تبریز و با در نظرگرفتن
ایستگاه های BRMN و HSTD به حدود 2 میلی متر حرکت راستگرد می رسیم. با حرکت
به سمت شمال غرب و با در نظر گرفتن دو ایستگاه SKOH و KHJE در راستای
تقریبا عمود بر امتداد گسل، نرخ لغزش راستگرد تقریبا معادل 2/7 میلی متر در
سال خواهد بود. درحالی که در انتهای شمال غربی گسل و با توجه به ایستگاه
های TASJ و YKKZ در راستای تقریبا عمود بر امتداد گسل به لغزش راستگرد
معادل 4/25 میلی متر در سال می رسیم. بنابراین می توان نتیجه گرفت یک حرکت
امتدادلغز راستگرد در دو طرف گسل شمال تبریز، بین بلوک شمالی و بلوک جنوبی
گسل وجود دارد (کوپلی و جکسون، 2006). که با حرکت به سمت شمال غرب و گسل
شمال آناتولی واقع در ترکیه نرخ سرعت آن افزایش می یابد.
در انتهای جنوب شرق گسل شمال تبریز و منطقه کوههای بزگوش بین ایستگاه BRMN
وTKCE یک کشش وجود دارد که باید ناشی از رخداد پدیدهای در داخل کوههای
بزگوش باشد که این کشش با یک حرکت راستگرد توام شدهاست. نرخ راستگردی 2/3
میلیمتر در سال و نرخ کشش 1/8 میلیمتر در سال است. با توجه به اینکه
گسلهای موجود در این منطقه گسلهای شمال بزقوش و جنوب بزقوش است این رخداد
کششی و راستگردی را میتوان ناشی از حرکت گسل شمال بزگوش، حرکت گسل جنوب
بزقوش و یا حرکت توام این دو گسل نسبت به هم مربوط کرد. این کشش در بین بخش
شرقی گسل تبریز و گسل تالش در حال وقوع است.
در اطراف گسل مهم شمال تبریز، تمرکز ایستگاه ها به مراتب بالاتر از جنوب
بلوک آذربایجان است، به طوریکه امکان آنالیز در مقیاس کوچک تر را فراهم می
آورد. ما گسل را به سه بخش عمده تقسیم می کنیم. بخش شرقی گسل، از ایستگاه
تبریز آغاز شده و به سمت شرق و جنوب شرق ادامه می یابد، بخش مرکزی آن از
شهر تبریز به سمت غرب تشکیل شده است و بخش غربی آن شامل گسلهای تسوج، شمال
و جنوب میشو است (حسامی و همکاران، 2003).
می توان با در نظر گرفتن ایستگاه های مختلف در راستای عمود بر گسل و در بخش
های مختلف آن به مقایسه مولفه های شمالی- جنوبی و غربی- شرقی بردار سرعت
ایستگاهها پرداخت. بر این اساس در نزدیکی انتهای جنوب شرقی گسل شمال تبریز
و با در نظرگرفتن ایستگاه های BRMN و HSTD به حدود 2 میلی متر حرکت
راستگرد می رسیم. با حرکت به سمت شمال غرب و با در نظر گرفتن دو ایستگاه
SKOH و KHJE در راستای تقریبا عمود بر امتداد گسل، نرخ لغزش راستگرد
تقریبا معادل 2/7 میلی متر در سال خواهد بود. درحالی که در انتهای شمال
غربی گسل و با توجه به ایستگاه های TASJ و YKKZ در راستای تقریبا عمود بر
امتداد گسل به لغزش راستگرد معادل 4/25 میلی متر در سال می رسیم. بنابراین
می توان نتیجه گرفت یک حرکت امتدادلغز راستگرد در دو طرف گسل شمال تبریز،
بین بلوک شمالی و بلوک جنوبی گسل وجود دارد (کوپلی و جکسون، 2006). که با
حرکت به سمت شمال غرب و گسل شمال آناتولی واقع در ترکیه نرخ سرعت آن افزایش
می یابد.
همانطور که از بردارهای سرعت آشکار است ایستگاه TABZ که در شهر تبریز واقع
شده است، با توجه به اینکه در بلوک جنوبی گسل شمال تبریز واقع شده، ولی
رفتاری شبیه بلوک بالایی گسل از خود نشان میدهد درواقع از مقایسه بین
مولفههای سرعت ایستگاههای TABZ ، KHJE و SKOH که تقریبا در یک راستا و
عمود بر امتداد گسل شمال تبریز قرار دارند، متوجه میشویم که حرکت قابل
توجهی بین آنها رخ نمیدهد. این رخداد میتواند ناشی از پدیده قفل شدگی در
اطراف ایستگاه TABZ و بر روی گسل باشد (ماسون و همکاران، 2006 و جمور و
همکاران، 2011). بنابراین بخش مرکزی گسل شمال تبریز در مقایسه با بخش شرقی و
غربی آن دچار پدیده قفل شدگی است. البته شاید اگر تراکم ایستگاههایی که
در این بخش گسل داشتیم را در جاهای دیگری در اطراف گسل نیز میداشتیم،
امکان بررسی پدیده قفل شدگی در بخشهای دیگر گسل نیز وجود میداشت. علت
کوچک بودن نرخ لغزش در باند نزدیک اطراف گسل نسبت به دو نقطه با فاصله زیاد
از آن، در دو طرف گسل، همین پدیده قفل شدگی است که تا یک عمقی از گسل
اتفاق می افتد و باعث نرخ پایین راستگردی در فاصله نزدیک، در مقابل نرخ
بزرگتر راستگردی در فاصله دورتر از آن می شود.
اگر سرعت ایستگاههای موجود در بلوک بالایی گسل تبریز را به موازات گسل با
یکدیگر مقایسه کنیم، متوجه یک تغییر تدریجی در مولفه های شمالی-جنوبی و
غربی-شرقی ایستگاه ها می شویم. اگر در امتداد جنوب شرق به سمت شمال غرب و
تقریبا به موازات گسلهای منطقه و در بلوک بالایی گسل حرکت کنیم مولفه
شمالی- جنوبی سرعت ایستگاه ها از حدود 13 میلی متر در سال در ایستگاه BRMN
به حدود 7/7 میلیمتر در سال در ایستگاه KKDY می رسد. همچنین سرعت در مولفه
غربی- شرقی در بین همین ایستگاهها از 2/9 میلیمتر به 6 میلیمتر در سال
افزایش می یابد. این تغییرات در هر دو مولفه شمالی-جنوبی و غربی-شرقی به
صورت پیوسته اتفاق میافتد و روند تغییرات در مولفه شمالی-جنوبی کاهشی و در
مولفه غربی-شرقی افزایشی است. همان طور که اشاره شد، روند فوق در بلوک
بالایی گسل تبریز و به موازات امتداد گسل صادق است درحالی که در بلوک
پایینی گسل از ایستگاه HSTD تا TASJ تغییر قابل توجهی در مولفه های
غربی-شرقی و شمالی- جنوبی ایستگاه ها رخ نمیدهد. بنابراین در یک نگاه کلی
می توان گفت که حرکت در بخش جنوب شرقی گسل بیشتر امتدادلغز است و با حرکت
به سمت شمال غرب این لغزش به دو صورت فشارشی و امتدادلغزی راستگرد پارتیشن
می شود (ورنانت و همکاران، 2004).
نتایج:
از اهداف مهم در ایجاد شبکه ژئودینامیک اندازهگیری و تعیین تغییرات پوسته
زمین در طول زمان میباشد. در این راستا با اندازهگیریهای دائم GPS در
ایستگاههای شبکه ژئودینامیک، پردازش و آنالیز نتایج میتوانیم به شناخت
کاملتری از وضعیت و حرکات پوسته زمین در کشور دست یابیم و بتوانیم حرکات
آنها را مدلسازی کنیم. اندازهگیریهای دقیق ژئودینامیک در تعیین حرکات
صفحات تکتونیک قارهای، بررسی حرکات گسلهای فعال و پیشبینی روند جابجایی
آنها، تعیین جابجایی و حرکت پوسته زمین برای کاهش خسارات احتمالی ناشی از
زلزله و همچنین جهت مکانیابی بهینه سازهها در پروژههای عظیم مهندسی عمران
نظیر سدها، نیروگاهها، پالایشگاهها و تشخیص محل و میزان افت ذخایر حیاتی
آب، نفت و گاز و منابع زیرزمینی کاربرد دارد. همچنین با توجه به اینکه کشور
ایران از دیدگاه زمینشناسی بین دو صفحه عربستان و اوراسیا قرار دارد و با
توجه به ثابت بودن صفحه اوراسیا در شمال شرق، فشار وارده از سوی صفحه
عربستان به ایران باعث شکستگی و ایجاد گسل و زلزلههای مخرب در ایران
میگردد. لذا یکی از اصلیترین بررسیهای ژئودینامیکی دستیابی به مدل جنبشی
بلوکها و پهنههای ساختاری زمینشناسی و میزان واکنش و همکنش پهنهها،
گسلهای فعال نسبت به یکدیگر است. لذا توسعه و گسترش شبکه ژئودینامیک از
چهار پارامتر اصلی یعنی توزیع جمعیت، نقاط زلزلهخیز از حیث خطرپذیری،
مناطق فعال تکتونیکی، اهداف تعیین موقعیت آنی (هدی) و نحوه دسترسی کاربران
به عنوان عوامل مهم در اولویت کاری میباشد.
تهیه مقاله از: دکتر حمید رضا نانکلی – مهندس اکرم السادات علیجانزاده
منبع : وبسایت سازمان نقشه برداری کشور
خرابه ی عریان دل
که به چشمت حقیر می آید
یادش به خیر
از درون شادش !
راستی ،
زلزله ی نگاهت چند ریشتر بود ؟
دست مرا بگیر،
همین یکبار…
توی همین شعر با من قدم بزن…
شاید همین الان ،
سیلی، در راه آمدن باشد
زلزله ای ، در شرف وقوع
و من ، هنوز به < تو > نگفتم:
دوستت دارم ...
مرگ من یا توست بیشک، آن ستون، آن سقف، آنک!
کاینچنین از ظلمت شب، بهره میگیرد کمین را
مادری آنک به سجده در نماز وحشت خود
خسته میساید به خاک کودکان خود جبین را
درد است که می زاید ؛
تو اگر ترکم کنی .
اینجا کودکان یک شبه می زایند ؛
حجم دردهای مشبک رازگون را .
اینجا کودکان مشترک
با هزار حنجره ی مشترک
فریاد می کشند ؛
و بر سر انگشتانشان
یاس کبود ،
و بر لبانشان
هزار سبابه ی سکوت .
تو هم اگر ترکم کنی ؛
نه
این درد ترکم نمی کند .
باد که بوزد ؛
خورشید هم به تنگنا می افتد .
و این تو نیستی ؛
که به سادگی گلگون می سازی ؛
سنگ فرش زمین را .
سرما خوردم .یکم بی حالم
.2تا3 روزی میشه کمتر میام نت
یک ملیکا ایی
نسترنی
رها موسوی
مهسای
چیزی
هم نیست واسمون سوپ شلغم بار بذاره
بچه هم ندارم بقلشون کنم گرم شم
کللا بچه ها خوبن مخصوصا دختر چشم رنگی داشته باشی که بابایی باشه ...
برف ها داره آب میشه ولی هواشبها سرده
قدرت یی خدا شبها همچنان از شددت سرما از خواب می پرم
دارم با خودم فکر می کنم توی این سرمای استخوان سوزی که هست اونم توی آذربایجان زلزله اومده مردم شب ها رو چطوری سپری می کن ان بهش فکر که می کنم بیشتر سرد ام میشه و بیشتر یخ می زنم ...
بقول اون وبلاگه خدایا : " ایران رو سایلت کن
رو ویبرس
"
مملکته که داریم
2 تا دوقلو هستند گاهی از جلوی محل کار من رد میشن. هر موقع میرن و میان با پدر مادرشون هستند دست همدیگر رو گرفتند آنقدر با نمک و خواستنی هستند .
درست دقت نکردم ولی فکر کنم چشم هاشون رنگی باشه .
از اون ها که من خیلی دوست می دارم.
دیشب آقا اومدن از جلوی مغازه ما رد شدن من خواستم بپرم بیرون بقلشون کنم
کلی ماچشون کنم
بس که اینا خواستنی و خوب هستند .
اگر ملیکا یا اون نسرین یا نسترن یا چمیدونم رها موسوی با من ازدواج کرده بودند من هم 2 تا دوقلو چشم رنگی داشتم یکی پسر یکی دختر انگاری دنیا رو بهم داده بودند
خیلی من بچه ها رو دوست دارم بقل کنم ماچ
( فلیشنگی = پشت سر هم پیاپی ) کنم. برام دعا کنید من زودتر یک پولی بدستم برسه منم به زن وبچه برسم بچه های چشم رنگی داشته باشم آخه خیلی دوست دارم
رسول اکرم(ص):
کسی که به خاطر دین و ایمان کسی با او ازدواج کند،خداوند همه دنیایش را برای او فراهم میکند.
اگدن ناش:
ازدواج پیوند دو فرد است؛یکی از آنها هرگز تولد ها را به یاد نمی آورد و دیگری کسی است که هرگز فراموش نمیکند.
سقراط:
پند من به تو این است ازدواج کنی:اگر همسر خوبی پیدا کنی که خوشبخت خواهی شد؛وگرنه فیلسوف میشوی.
تئودور داستایوفسکی:
منظور از دوست داشتن یک فرد،دیدن اوست به همان شکلی که خدا خواسته.
جان استیل:
زن بهترین مربی انسان است،زیرا تعالیم او جنبه محبت و انسانیت دارد.
استفان آر.کاوی:
نخست در پی درک کردن باش و آنگاه در پی درک شدن.
لئو بوسکالیا:
کسی را پیدا کن که تو را به خاطر اختلافهایت دوست بدارد نه علیرغم آنها؛و (آن وقت) تو عاشقی برای طول عمر پیدا کرده ای.
هنری وارد بیچر:
هرگز ندانستم چگونه ستایش کنم،تا آنکه آموختم چگونه دوست بدارم.
جرج رامیش:
بخشش بوی خوش بنفشه ای است که باز محکم به پاشنه کفشی که آن را له کرده است میچسبد.
اچ.ال.منکن
مردان روزگار بهتری نسبت به مردان دارند؛اولا چون دیرتر ازدواج میکنند؛ثانیا چون زودتر میمیرند.
ناشناس:
دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو؛بلکه به خاطر شخصیتی که به هنگام با تو بودن پیدا میکنم.
برنارد شاو:
عشق خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه آدم های معمولی است.
کریستین:
برای ازدواج کردن،بیش از جنگ رفتن شجاعت لازم است.
اینیشتین:
مردی که بتواند در حالی که دختر زیبایی را میبوسد با ایمنی رانندگی کند، به بوسه اهمیتی را که سزاوار آن است نمیدهد.
تامس.آ. هریس:
عشق تنها به چشمان یکدیگر خیره شدن نیست،بلکه متفقا به بیرون،به جهت معینی نگاه کردن است.
پیتر دو وری
مشکل ازدواج این است که ما عاشق شخص میشویم،اما باید با شخصیت او زندگی کنیم.
ازدواج مثل شهر محاصره شده است: کسانی که داخل شهرند سعی دارند ازآن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند!
فرانکلین
* زندگی زناشویی مثل تاتر است: مردم صحنه زیبا و آراسته آن را می بینند درحالی که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ریخته و پرماجرای آن سر و کار دارند.
فرانسیس بیکن
* تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند اما بعد از ازدواج تقریبا هرچیزی می تواند سبب جدایی آنان شود!
سامرست موام
* ازدواج با یک زن مثل خریدن کالایی است که مدت ها مشتاقانه از پشت ویترین تماشایش کرده اید اما وقتی به خانه می رسید از خریدنش پشیمان می شوید..
جین کر
* ازدواج برای کسانی که تصور می کنند صبح روز بعد از آن ، آدم دیگری می شوند موضوعی ناامیدکننده است.
ساموئل راجرز
بقول تراویس بیکل بوس ماچ فلیشنیگی = پشت سرهم مورتال کمباتی
دیشب داشتم با خودم فکر می کردم . خیلی کلنجار رفتم تا بخوابم شب ها مثل تراویس بیکل خوابم نمی بره .
یادم نمیره انگار هنوز همین دیروز بود...
با ملیکا یا " س " می رفتیم بیرون تهران یک جای هست شمال شهر... آبشار داره... منظره و آب و هوای خوب داره... رفتیم کباب خوردیم با 10 هزار تومان 15یا 16 سال پیش بود...با چند نفر دیگه ... الانه به هر کی بگی بهت میخنده یا فکر میکنه بهش داری سر کاری میدی ( یا سرکارش می گذاری ) ... الان من باید با ملیکا می رفتم بیرون
برف بازی تاب سرسره
بهش برف پرتاب می کردم
اونم میومد برف توی کلاهم می ریخت که وقتی سرت می ذاشتی
برف ها برن توی یقه ات کلی کیف و حال می داد
بعد با یک ماشین می رفتیم طرقبه شاندیز مشهد کیم بستنی می خوردیم
و بقول اون وبلاگه : " خدا رو شکر می کردیم که سالم هستیم و مثلا 20 تا بچه چشم رنگی داریم "
یک ماست و پنیر وسبزی هم می خوردیم خدا رو شکر می کردیم زندگی هم می گذشت
اون طراحی داخلی خونه ها رو بعهده می گرفت ... یک طوری گذران زندگی می کردیم
الانه ملیکا نیست که... گفتم یک عده گفتن رفته خارج از کشور
من باید از صفر شروع کنم و بدنبال یک ملیکا جدید صفر کیلومتر آبشن دار باشم
بقول ویلیام شکسپیر :زندگی تنها سایهای است گذرا،
بازیگری بینواست
که ساعتی بر صحنه میخرامد
و به شور و هیجان میآید
و سپس دیگر آوایی به گوش نمیرسد.
افسانهای است خشمآلود و پرخروش
که ابلهی حکایت میکند
و هیچ معنی ندارد...
مکبث
ویلیام شکسپیر
بقول تراویس بیکل بوس ماچ فلیشنگی ( مورتال کمباتی = پشت سر هم )