zhobin
zhobin

zhobin

من ناراهنم

کاشکی میشد

خدا وسیله شو جور می کرد

یک سرمایه ای پولی چیزی با یک

مهسای

نسترن ی

مهسای

سمیرا ی

رها موسوی

چیزی

اگر چشم هاش هم رنگی بود که به دل می نشست

همه با من قهل هستند هیچیکی منو دوست نداره من ناراهن ام مگر چیکار کردم ؟ مگر چی گفتم ؟ مگر چی خواستم ؟ مگر  کجا رو می خواستم بگیرم که یک عده برام می زن ان ؟

در آخر هم   چارلی چاپلین سخنی گفته که خیلی به دلم نشسته است :

«وقتی گلی را دوست دارید آن را می‌چینید، اما وقتی عاشق گلی هستید آن را هر روز آبیاری می‌کنید، فرق بین عشق و دوست داشتن این است»

ناراهنم ام

نظرات 3 + ارسال نظر
ماهش سه‌شنبه 18 بهمن 1401 ساعت 18:21 http://badeyedel.blogsky.com

من چشمام رنگی نیست

عههه خب ... یک پسر خاله دختر خاله بودند خدا حفظشون کنه میگفتن شمالی هستند 15 تا 17 سال پیش توی سایت مای پردیس که با همین کتابناک زمانی یکی بودند اینا میگفتن قورباغه رو شمالی ها میدن مرغ بخوره بعد تخم مرغ خانگی رو عروس می خورد ... خلاصه بچه هاشون چشم رنگی می شدند... الان میگن جل الخالق بحق چیز ها ندیده و نشنیده اما اینو من فقط شنیدم

سمیرا دوشنبه 17 بهمن 1401 ساعت 20:56

ان شاءالله، الهی آمین

دعا کنید واسم

سمیرا دوشنبه 17 بهمن 1401 ساعت 14:56

وجدان جان، یه چیزی رو از روی تجربه زندگی میگم، زندگی برای همه بالا و پایین داره، و این نیست که همش ما بدبیاری بیاریم برای همه همینه، نباید نقش قربانی به خودمون بگیریم و فکر کنیم ما بدشانسی میاریم و... چون واقعا برای همه همینه، اگه فکر میکنی نیست چون توی زندگی اون افراد نیستی، آدم باید راه درست رو بره، بلاخره شانس و سرنوشت هم قسمت های خوبشو رو میکنه ولی به هر حال آدم باید در جهت خواسته هاش تلاش کنه، شما هم پولاتو جمع کن و توی محیط زندگیت هم خودت چشماتو باز کن و هم به اطرافیانت بسپر یه دختر با شرایطی که میخوای بهت معرفی کنن

ممنونم و سپاسگذرام بابت راهنمایی تون
امیدوارم واسم دعا کنید منم به یک ای برسم که چشم رنگی هم باشه
هر چی زودتر هم به یک سرمایه ای آبرو مندانه برسم پول و پله چیزی بوخدا
مگر من کی بودم ؟ چی میخواستم ؟ کی بودم ؟ چی می گفتم ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.