zhobin
zhobin

zhobin

به مناسبت شب یلدا شعر نو یا سپید

شب بود

شبی جدا از شب های سپری شده

شبی پر از خاطره

پر از هیاهو

پر از احساس پرواز

شبی آکنده از نیاز

شبی بود از شب های اول زمستان

شبی در ظاهر سرد

اما در وجود ما بود گرم

گرم در باطن انسان ها

شبی گرم به خاطر احساس شادی

به خاطر احساس علاقه عاشقان

شبی بود از شب های دی ماه

شبی که همه مردم شاد بودند

همه می خواستند باشند میهمان مهربانی

می خواستند باشند در خاطره این شب جاودانی

آنها پر بودند از عشق

پر بودند از بوی بهار

پر بودند از بوی خاک تازه باران دیده

این شب:

شب یلدا بود

شب خاطره ها

شب با هم بودن و در کنار هم

شب احساس آزادی و رهایی

شب پرواز و جدایی

جدایی از غم و اندوه

شب دوباره زیستن

دوباره نگریستن

نگریست به دنیای پر از زیبایی

با تمام سختی و نگرانی ها

شب زیستن با تمام ای کاش ها و امیدها

بلی

بود شب یلدا

بهترین شب سال های عمر ما



شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهارزندگانی است

شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است

شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش

شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب

شب یلدا زحزن و غم مبراست
بساط شادمانی ها مهیاست

شب یلدا بیا روشن روان شو
به نزد شاعران همزبان شو

شب یلدا شب سال است ای دل
مرا در انجمن ، شعراست محمل

شب یلدا بلند است و یگانه
نمی گیرد دلم هرگز بهانه

شب یلدا کنار دوستان باش
برای ما گلی ازبوستان باش

شب یلدا به آجیل و ترانه
بساط میوه ها در کنج خانه

شب یلدا ، انار و هندوانه
غذا سبزی پلو، ماهی بهانه




در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح ،دل زد فال عشق

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فال تا آمد مرا گفتی که دیگر، مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نبود

من ولی در حسرت بُردی، خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام



عمرتون صد شب یلدا

دلتون قدر یه دنیا

توی این شب های سرما

یادتون همیشه باما

دل خوش باشه نصیبت

غم بمونه واسه فردا




شب یلداتون مبارک باشه


گذر عمر شعر سپید



می روم در پی کاشانه عمر
تا بدانجا که مرا تاب و توانی برسد
تا بدانجا که به لب آتش آبی برسد
از دل حادثه ها،عمر به عمر می گذرم

بلکه شاید که مرا عمری دراز برسد
...
می روم در پی دلخانه عمر
عمر نوح هم در این مهلکه پایانی هست
گذر عمر در این لحظه هوایدایی هست
گر به دلخانه رسم در پی این عمر گران
وقت کوتاه و ؛ ولی فرصت دیداری هست
...
می روم در پی بگذشته عمر
روزهای که گذشت در خم میخانه دوست
یادگار همه عمر ؛ قلبی که دیوانه اوست
روزگاری که همه قصه بی تابی ماست
نازنین عمری که عالم همه کاشانه اوست
...


می روم شادی کنان از در دروازه عمر
می روم تا که بگویم که هنوز عمری هست
گر به غفلت نرویم ؛ راه به خوشبختی هست
میوه عمر همان پاکی قلب ست ؛ عزیزش داریم
به خدا در گذر عمر ؛ امید فردایی هست




اولین روز مدرسه ام سال 1369

هیچ وقت از یادم نمی ره اولین روز مدرسه که رفتم 1369 بود من چون  6 ماه اول سال بودم تونستم همون سال برم مدرسه پاییز 1369 چه روز ها ی خوبی بود مداد های سو سمار نشان ام رو ور داشتم با یک دفتر 40 برگ کاهی قدیمی خیلی دوسش داشتم نمیدونم چیکار اش کردم اون زمان ها آوردن اتود که داخلش مغز می خورد واسه ما کلاس اولی ها تقریبا قدغن بود اما من یواشکی یکی رو با خودم آوردم سر کلاس مغزها شم یادمه  قرمز و مشکی و یک رنگ دیگه که خاطرم نیست بود قیافه  شم اینطوری بود


یک بار صبح که رفتیم آقا مدرسه شوفاژ مدرسه خراب شده بود و از بقل لوله اش آب می چکید تا 1 هفته درستش نکرده بودند چه دوران خوشی بود مدرسه شهرستانی واقع در هفت تیر مشهد خدا بانی و سازنده شو آقای جواد شهرستانی رو بیامرزه یکبار با یک تویوتا کرونا اومدن سر صف واسه بچه ها همون سال صحبت کردند

خدا هر کسی رو که واسه مردم یک قدم خیر برداشته رو بیامرزه روحش شاد



فینال جام جهانی 2022 قطر آرژانتین با فرانسه

بله انتظارات به سر رسید و همانطور که در پست قبلی خدمتون عرض کردم  آرژانتین موفق شد با چاشنی شانس و قدرت بازی خوانی و تمام کنندگی لیونل مسی جام جهانی را به خانه ببرد چقدر حرص خوردند و خوردیم از دست مدافعان  آرژانتین مثل اوتامندی و دیگران که ضعیف ظاهر شدند البته قدرت بالا تیم فرانسه را به هیچ وجه نباید دست کم گرفت این جام جهانی برای مسی ختم به خیر شد و مسی توانست به کاپ جام جهانی برسد دوبار البته ما پای تلویزیون سکته زدیم مثل دی ماریا که روی نیمکت بود ولی آن چه پیش بینی کرده بودم درست از کار در اومد





خانواده مسی ( مامان اش ) هم آخر بازی مسی را در آغوش گرفت




و در آخر مسی  و سایر دوستان و بازیکنان آرژانتین جام قهرمانی را بالای دست بردند



از نقش تیم خوب فرانسه و فوق ستاره شون ام با په نیز نباید غافل باشیم که تا لحظه دقیقه آخر120 جنگید و نزدیک بود جام را از دست مسی و دوستانش در بیاره






البته نباید از تیم خوب کرواسی هم غافل شد و ازش براتون چیزی ننویسم اونها هم تیمی یک دست داشتند که شایسته قهرمانی جام رو داشتند البته بجز عدم حضور ایوان راکتیچ که هیچگاه نفهمیدیم بدرستی که چرا تیم رو همراهی نکرد در این تورنمنت جام جهانی



و در اخر بازیکنانی که باهاشون خاطره داشتیم جام روبرای همیشه  ترک کردن  بعلت سن وسال شون

مثل کریم بنزما



تیاگو سیلوا برزیل


لوئیس سوارز




لوکا مودریچ



ادیسون کاوانی


و البته کریس رونالدو خودمون

حکایت قدیمی

 روایان اخبار و طوطیان شکر شکر ...گویند در روزگار قدیمی  پسرکی گنجی یافته بود از قضا وقتی آن پسرک گنج را یافت و از زیر زمین خارج کرد  دچار رفع حاجت  ( دستشویی ) گشت .   ( شاید آب زیاد نوشیده بود......  ) بعد در بیابان رفت و رفت تا تنه درختی خشکیده یافت بعد شرمگاه... خود را داخل درخت گذاشت تا رفع حاجت بنماید از قضا آن روز بوزغاله ماری هم به اتفاق دوستش در آن سوراخ کذایی به سر می بردند بعد بوزغاله ما ر سر شرمگاه اون پسرک را گاز گرفتندی و پسرک سوختندندی و فریاد کشیدندی و فغان ها کردندندی  و دست به خشتک مدتی در بیابان بی هدف دویدندی  خلاصه پسرک تا چند وقت به علت تورم شرمگاه نمی توانست رفع حاجت کند الان با خودتون می پرسید خب چه ربطی داشت ؟ نتیجه اخلاقی داستان چه می شود ؟

می گویند آن پسرک که گنج را یافته بود و بوزغاله مار شرمگاه ا و را گاز گرفته بود بابک زنجانی بود

پاورقی : من از ترجمه شرمگاه معذورم

خوب بید منتظر نظر های قشنگ تون هستم