zhobin
zhobin

zhobin

مسافرت یا اردو سال 1374

یادم نمیره رفته بودیم اردو  یک بنده خدا  باغ ویلایی داشت توی راه فردوسی که بعدا این شد کارخانه کیک و شیرینی و شکلات آقا چقدر کیف داد با یک مینی بوس رفتیم  که هیچ وقت یادم نمی ره یک وری راه می رفت چون یکی از کمک هاش خراب بود و دائم صدای نخراشیده می داد بین راه آلاسکا می خوردیم الانه بچه ها اصلا آلاسکا رو می شناسند یا نه ؟ فرفرک داشتیم فوتشون می کردیم الانه هر کی بخونه فکر می کنه مثلا من 13تا 16 سالم بیشتر نیست   بعد رسیدم باغشون کلی درخت سیب و گلابی و شاهتوت داشت آقا مثل قحطی زده ها چون تابستون هم بود هجوم  بردیم طرف این درخت ها و هر چی رو تونستیم خوردیم بقیه رو یواشک توی جیبمون می ذاشتیم قدیم ها چقدر اندازه میوه ها بزرگ و پر برکت بودند ماشاالله ایشالله اون زمان بارندگی ها هم خوب بود و این درخت ها رو با آب چاه که دارای املاح معدنی بود آبیاری می کردند واسه همین فکر کنم میوه های درشت می دادند آقا والبیال بازی کردیم ناهار خوردیم جای همه دوستان خالی خیلی خوش گذشت کلا دسته جمعی و دور همی اگر نون  پنیر خالی هم بخوری بهت می چسبه اون هم از نوع دو قلوش هیچ وقت این خاطره از یادم نمیره مخصوصا اون سیب و گلابی درشت رو دیگه هیچ جا ندیدم یاد باد اون روزگاران یاد باد .


نظرات 4 + ارسال نظر
سمیرا یکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت 12:18

ممنونم ولی بنده ازدواجی نیستم وجدان بیدار خیلی باشخصیت و آقاست، مطمئنم خدا بخت خوبی نصیبش میکنه ان شاءالله، چون خدا جواب آدم های صبورو میده

والا آدم چی بگه به شوما خانم ها
من که ازدواج نکردم اما دوست دارم متاهل بشوم الهی آمین

تراویس بیکل شنبه 15 بهمن 1401 ساعت 21:43 https://travisbickle1.blogsky.com/

سمیرا با وجدان بیدار ازدواج بکن لطفا

چشوم الانه این دستور بود قربان
خب باید وسیله شو وپولشو جور بشه ... منم منتظرم همین هستم ... به مجرد و لحظه ای که جور شود معطل نمی کنم

غریبه شنبه 15 بهمن 1401 ساعت 14:59

ای بی وجدان
کلی ضرر به باغدار زدید
اونی که خوردید میگن عیب ندارد ولی اونی که بردید می‌گن درست نیست

بابا بچه بودیم می رفتیم مسافرت سرمون گرم بود چمیدونستیم چی خوبه چی بد بعد مالک باغ اول اجازه داده بود که میوه هاشون رو بچینیم اون زمان ها همه اوکی و لارج و مثبت بودند الانه که نمی ذارن یک میوه شون رو بچینی و بخوری بد بد نگاهت می کن ان
اون زمان چه آلاسکا های می خوردیم الان بچه ها نمیدون ان :
آلاسکا چی چیه
فرفرک چی بود؟
توشله بازی چی چی بود ؟
والبیال و فوتبال بازی می کردیم ؟
بچه های حالا مثل روبات می مون ان انگار دارند بوسیله موبایل و کامپیوتر ( هوش مصنوعی )هدایت و کنترل می شوند ( همون چیزی که دکتر جان کولمن نویسنده کتاب کمیته 300 خاندان بعنوان جمهوری نظم نوین جهانی سوسیالیستی می نامند ).

سمیرا شنبه 15 بهمن 1401 ساعت 13:56

آره اردو، یادش بخیر اردوی باحالی رفتین خدایی

البته این اردو یک حالت درون گروهی بود با بچه های محله مون یک آقا معلم هم داشتیم باهامون اومدن خدا رحمتشون کنه این آخری ها دیالیزی شده بودند گرفتار بودند این قند لامصب کلیه هاشون رو از کار انداخته بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.