روز شنبه عصری ساعت 2 بعد از ظهر با دوستم سهیل داشتیم از سه راهی هفت تیر مشهد وکیل آباد رد می شدیم آقا باز مناظر عجیب و غریب دیدیم . یک دختر طرف شقیقه هاشو با ماشین زده بود چشم راست شو قرمز رنگ و آرایش کرده بود و چشم چپ اش رو آبی رنگ آرایش کرده بود یک حلقه هم به بینی و یک حلقه هم زیر چونه اش زده بود عجیب بود می خواستم ببینم این مثلا با برنامه های شیطان پرستی مناسبتی دارد ؟یا در مشهد ساختمان های جدید الااحداثی هستند به شکل هرم که از دور اگر نگاه کنی یک پنجره داخل اش به شکل چشم جهان بین می بینید گاهی میخواهم برم معمار یا سازنده این مکان را پیدا کنم و ازشون راجع به فلسفه ساخت این گونه بناها و برج ها در مشهد بپرسم ولی چیزی که آدم رو آزار میده بنظرم نفو ذ گزنده یک جریان مانند یا یک فرقه مانند مثل فراماسونری یا حتی از اون هم بدتر مثل ایلومیناتی ها در شهر ما مشهد هست چطور ه که خواننده ای که حتی خالکوبی ها عجیب ( مثلث و چشم جهان بین ) دارد به ناگهان حامی یک جریان و یک شخص در انتخابات میشه چون فالوور بالا در اینستاگرام دارد میشه حامی اون کاندیدا... البته به نظر من یک جریان نفوذی موذی وجود داره که داره جای دوست و دشمن بین بعضی مسئولین و دوستان اشتباه جا میزنه وگرنه چطور این فرد ... با این تتو های کاملا پیدا و انحرافی باید به بالاترین سطوح نفوذ داشته باشه ...؟! خود اون خواننده ویدیو در یوتیوب داره که میگه اگر ماسون ها بهم پیشنهاد بدن قبول می کنم از اینجا نگاه کنید
یا شخصی در مشهد که در مای پردیس تنها بود و با خودش چت می کردو طرفدار همین باصطلاح خواننده بود و با دروغ و دغل و با یک دوست اش که چمیدونم اون هم با خودش چت می کرد و زیر زبانی می گفت بابامون توی سیستم امنیتی مشهد هستند ( چون همون طور که گفتم اون آقای که از تهران اومد یکسری عکس گذاشته بود روی میز با اون آقای حراست تهران وو... اینا ... ) زندگی بنده رو بهم ریختند بنده رو از 2 جا که کار گرفته بودم بیرون کردند و نقاشی گرافیتی واسم کشیدن میدان پارک مشهد و دروغ و شایعه و تردید و هتاکی پشت سر بنده ایجاد کردندو... و اصولا هر منکری رو انجام میدهند خوب شما باشی شک نمی کنی ؟ یا می فرمودند دختره رو بردن خونه و مشغول عملیات بودند پدرشون سر میرسه بهشون میگن تا مامانی سر نرسیده دختره رو ببر بیرون?!...
آدم اولش و آخرش فقط و فقط به این نتیجه میرسه یک سری گروه یا اشخاصی داخل ایران با این گروه مانند ها یا فرقه ها مثل فراماسونری یا بدتر مثل ایلومیناتی ارتباط گرفتند و ارتباط دارند من باز هم میگم تمام این جن و پری ها اتفاقات و حوادث عجیب و غریب چمیدونم جنبش های خلق الساعه فرقه ها و مسلک های عجیب که توضیحات علمی کاملی در موردش نداریم و نمیتونیم بگیم به همین سازمان ها و فرقه ها بر میگرده باز هم بخواین من به خدا توضیح می دهم...
در اینجا میخوام ادامه توضیحات در مورد زبان فارسی میانه و پهلوی رو اضافه کنم که هه زبان های ایرانی محسوب می شوند :
پَهْلَوی، زَبانْ وَ اَدَبیّات، واژه پهلوی در اصل به معنای منسوب به پهلو پارت است که از دوره هخامنشی به بعد از استانهای شمال شرقی ایران بود و در کتیبههای هخامنشی پرثوه نامیده شده است.
پهلوی در اصل نام زبان رایج در استان پارت بوده است که امروزه پارتی نامیده میشود. در دوره ساسانی زبان رایج در استان پارت (پارتی) را پهلویگ (در متون مانوی: پهلوانیگ)
از سده ۳ ق به بعد اصطلاح پارسی یا فارسی تنها به فارسی دری اطلاق میشد و اصطلاح پهلوی را برای زبان به کار رفته در متنهای زردشتی که در واقع بازمانده زبان رایج در روزگار ساسانیان (پارسیگ) بود، به کار میبردند. به عبارت دیگر، واژه پهلویگ که در روزگار ساسانیان تنها به زبان پارتی اطلاق میشد، در دوره اسلامی به صورت پهلوی (یا فهلوی) برای زبان ساسانیان (که خودشان آن را پارسیگ مینامیدند) به کار رفت.در این مقاله به جای اصطلاح رایج پهلوی، از اصطلاح دقیقتر فارسی میانه استفاده خواهد شد. صورت باستانی این زبان، فارسی باستان بوده، و چنان که از نامش پیداست، در استان پارس (در کتیبههای هخامنشی: پارسه )، مرکز حکومت هخامنشیان، رایج بود. البته باید توجهداشت که فارسیمیانه دوره ساسانی دقیقاً بازمانده گونه فارسی باستان بهکار رفته در کتیبههای شاهان هخامنشی نیست.
کهنترین آثار برجای مانده به زبان فارسی میانه، نوشتههایی بسیار کوتاه بر سکههای شاهان محلی پارس پیش از تأسیس سلسله ساسانی است.
این زبان در دوره ساسانی به زبان رسمی شاهنشاهی بدل شد و در زمینههای مختلف کاربرد گسترده یافت.آثار بازمانده فارسی میانه اینهاست: ۱. کتیبهها، ۲. کتابها، ۳. جملهها و واژههای پراکنده در کتابهای عربی و فارسی.
ظاهرا سایت کتابناک این راه کج ( یا کژراهه ) رو که داره میره همچنان داره دنبال می کنه یکسری کاربر داره که ناگهان دلسوز ایران باستان شدن چه درست و چه غلط و مصداق این ضرب المثل هستند که می گوید " خود گویی و خود خندی عجب مرد هنرمندی " اینها از هر فرصتی استفاده می کنند واسه ابراز عقایدشون مثلا کاربری که حالا با اون دوست دیگرشون که دائم در حال اظهار نظر هستند و کتابناک به هیچ وجه اونها رو مسدود نمیکنه و همیشه اظهار نظر کردند درباره زبان پهلوی و زبان پارسی میانه اظهارنظری فرمودند ( اصولا فارسی باستان و پهلوی زبان های ایرانی هستند که ایشان با اون دوست فرهیخته شو ن منکر شده بودند ) که چون کتابناک همچنان پروفایل بنده رو مسدود کردند من از این جا و از این تریبون بهشون پاسخ میدهم :
زبان پهلوی یا پارسیِ میانه نزدیک به یک هزاره زبان رسمی دو خاندان ایرانیِ اشکانی و ساسانی بوده است. واژههای فراوانی از زبانهای اوستایی و پارسی باستان به زبان پهلوی رسیده و از آنجا وارد زبان پارسی نو شدهاند.
همچنان که سنگریزههای کف رودخانه هر چه بیشتر در گذر آب باشند بیشتر سابیده میشوند، واژهها هم در درازای زمان هرچه بیشتر به کار گرفته شوند کوتاهتر میشوند. بر این پایه، در گذرِ طبیعی واژهها از پهلوی به پارسی نو دگرگونیهایی رخ داده است:
نخست اینکه گاهی واکی [حرفی] از واژه افتاده و آن را کوتاهتر نموده است. برای نمونه افتادن واک “الف” از آغاز شمار بسیاری از واژهها مانند “اَسوار” که شده “سوار” و “اُشتر” که شده “شتر”.
دوم اینکه شماری از واکها به واک دیگری دگردیسه شدهاند [تغییر شکل دادهاند]. این دگردیسی به دو گونه روی داده است: یا دگردیسی در واکهای باآوا [باصدا] بوده، که واکهای با آوای بلند “آ”، “ای” و “او” به واکهای با آوای کوتاه ” َ”، ” ِ” و ” ُ” دگردیسه شدهاند. مانند پیشوند “دوش” که شده “دُش” و واژه “بون” که شده “بُن”. یا اینکه واکهای بیآوا به واک بیآوای دیگری دگردیسه شدهاند که خوانش آسانتری دارد. بیشترین نمونه این دگرگونیها، دگردیسی واکهای “گ” و “ک” به واک “ه” در پایان واژههاست؛ مانند “روزنامک” که شده “روزنامه” و “خجستگ” که شده “خجسته”.
گاهی بیش از یک دگرگونی در واژهها پدید آمده است. برای نمونه: واژه “بوژ” شده “بُز”، بدین گونه که واک “ژ” به “ز” دگردیسه شده و واک باآوای بلند “او” به واک باآوای کوتاه “اُ” دگردیسه شده. واژه “اَپاید” شده “باید” بدین سان که واک “اَ” از آغاز واژه افتاده و واک “پ” به واک “ب” دگردیسه شده است. در نمونه دیگر “آمورزیشن” شده “آمُرزش”، بدین گونه که واک باآوای “او” شده “اُ” و پسوند “یشن” با از دست دادن دو واک “ی” و”ن” به دیسه “ش” کوتاه شده است.
افزون بر روند طبیعی گذر واژهها، نابسامانیهایی هم روی داده است که همانا پذیرش واکهای ویژه زبان عربی و نوشتن واژههای پارسی با این واکهاست. مانند “ایار” که شده “عیار” و “چلیپا” که شده “صلیب”. دیگر خودداری از نوشتن واکهای ویژه زبان پارسی مانند هژده که شده هیجده و گوسپند که شده گوسفند.
ناگفته نماند که این دگرگونیها یکباره و همزمان روی نداده است. شماری از این دگرگونیها میتواند در درازای زمانی که زبان پهلوی روایی داشته روی داده باشد؛ ولی بیشترین دگرگونیها در زمانی روی داده است که استاد زرینکوب از آن با نام “دوقرن سکوت” یاد کرده است. همانا دو سده نخستین پس از یورش تازیان که زبان پهلوی به کناری میرود و جایش را به زبان پارسی میسپارد. پس از آن هم که واژههای پهلوی وارد زبان پارسی میشوند، نیز دگرگونیها آرامآرام ادامه مییابد؛ چنانچه بسیاری از واژههایی که امروز با واک “ف” نوشته میشوند، در تاریخ بیهقی با واک “پ” نوشته شدهاند. مانند سپید، گوسپند و سپاهان (اصفهان).
در فرهنگهای زبان پهلوی ناهمانندیهایی دیده میشود. شاید یک دلیل آن، چنانچه در بالا اشاره شد، بستگی به دگرگونی واژهها در درازای زمان باشد. برای نمونه واژه “بندهش” به چم [معنی] آفرینش آغازین، که از “بُن” و “دَهش” ساخته شده، در بنیاد بدین گونه است: “بون” و “دهیشن” که میشود “بوندهیشن”. این واژه پس از چند بار کوتاه شدن به دیسه “بندهش” در آمده است و میتواند در فرهنگها به دیسههای “بوندهیشن”، “بندهیشن” و “بندهشن” نوشته شده باشد. نمونه دیگر واژه “اَاَمرداد” است که به دیسههای “اَمرتات”، “امردات” و “اَاَمرداد” نوشته شده است.
در زیر نگاهی میاندازیم به چند نمونه از دگرگونیهایی که در گذر واژهها از زبان پهلوی به پارسی روی داده است.
افتادن “الف” از آغاز شماری از واژهها. مانند
اَسوار= سوار
ایار= یار
اَمرتات= اَمرداد (اَاَمرداد)
اُشتر= شتر
اَبام= وام
اَزیر= زیر
اَیات = یاد
یادآوری (۱): در گویشهای روستایی هنوز واک “الف” پهلوی را میتوان در شماری از واژهها دید. مانند
اُشتر خار= تیغ شتری
اِشکم = شکم
اِشکفت= شکفت، شکوفه زد
اِشنفت= شنفت، شنید
اِشکِس = شکست
گل کاسه اِشکنه = شقایق
اسپید= سفید
اِشکار= شکار (در نمونهی کِوک اشکار= شکار کبک)
یادآوری (۲): “عیار” همان “ایار” پهلوی است که در پارسی نو “الف” آن افتاده و شده “یار”. در این واژه هم مانند بسیاری واژههای دیگر واک عربی “ع” جایگزین واک “الف” شده است.
یادآوری (۳): پیشوند “اَ” در آغاز شماری از واژهها نشان نایی [نفی] است. مانند اَدان (نادان)، اَکار (ناکارامد، غیر فعال) و اَاَمرداد (بیمرگی، جاودانگی). بایستی به هوش باشیم که افتادن “الف” اگر نشان نایی باشد، چم واژه را وارونه میکند. پس میبایست پنجمین ماه سال را “اَاَمرداد” نوشت نه “اَمرداد”.
افتادن واک “خ” در واژههایی که واک “خ” پیش از واک” َش” باشد. مانند
کوخشان= کوشان
سیاوخش= سیاوش
آتخش= آتش
زردخشت = زردشت
پخشه= پشه
یادآوری (۴): در گویشهای روستایی همچنان واک “خ” در اندکی از واژهها کاربرد دارد. چنانچه “پشه” را “پخشه” میگویند.
افتادن واک “گ” و “ک” از پایان واژهها.
پریگ= پری
آهوگ= آهو
داروگ= دارو
داناک= دانا
بازوک = بازو
چند نمونه دیگر از کوتاهشدن واژهها
زیندگی= زندگی (افتادن واک “ی”)
زیوستن= زیستن (افتادن واک “و”)
دادور = داور (افتادن واک “د”)
زوهر = زور (افتادن واک “ه”)
میهر = مهر (افتادن واک “ه”)
دگردیسی “ک” و”گ” به “ه” در پایان بسیاری از واژهها.
نگر به اینکه در دوره آغازین زبان دری واک “گ” نوشته نمیشده و گاه بر بالای “ک” سه تا نقطه گذاشته میشده در بسیاری جاها “گ” به دیسه “ک” نوشته شده است. در زیر نمونههایی از دگردیسی واکهای “ک” و “گ” به واک “ه” میآید:
دستک= دسته
روزنامک= روزنامه
پرندک= پرنده
چشمک= چشمه
خجستک= خجسته
زادگ= زاده
نشستگ= نشسته
خجستگ = خجسته
نمونههای فراوان دیگری از واژههای پهلوی هستند که به زبان دری آمدهاند و “ک” و “گ” در پایان آنها به “ه” دگردیسه شده است. مانند دهنه، دماغه، دندانه، گوشه، کمره، گونه، لبه، پوسته، رویه، تنه، شانه، خنده و ریشه.
یادآوری (۵): نامهایی که در پارسی میانه پایانشان دارای “گ” بوده و در پارسی نو “گ” به “ه” دگردیسی داده است، هنگام بیشال [جمع] بستن با نشانه “ان”، دوباره واک “ه” به “گ” دگردیسه میشود، یا به زبانی دیگر، این نامها با “گان” بیشال میشوند. مانند
ستاره ستارگان، بنده بندگان، بیچاره بیچارگان، تشنه تشنگان، زنده زندگان.
دگردیسی واک “ژ” به “ج” در شماری از واژهها. مانند
لژن= لجن
کژ= کج
باژ= باج
لاژورد= لاجورد
هژده= هیجده
یادآوری (۶): در بسیاری از گویشها واژههای یاد شده را همچنان با واک “ژ” میخوانند.
دگردیسی واک “چ” به واک “ج” در واژههایی چون:
چوچه= جوجه
ساروچ= ساروج
آماچ=آماج
دگردیسی واک “و” به واک “ب”. مانند
وات= باد
وس= بس
ویت = بید
وانگ= بانگ
وهدین = بهدین
کاوین= کابین
دگردیسی واک “پ” به واک “ف”. مانند
گوسپند= گوسفند
اسپید= سفید
پارسیگ= فارسی
دگردیسی واک “پ” به واک “ب”. مانند
اسپ= اسب
پاپک= بابک
دپیر= دبیر
باغپان= باغبان
اَپاید= باید
اپزار= ابزار
دگردیسی واک “ت” به واک “د”. مانند
روت= رود
مرت= مرد
وات= باد
ویت= بید
سوت= سود
دگردیسی واک “گ” به واک “ج”. مانند
نارنگ= نارنج
پادنگان= بادنجان
سیرگان= سیرجان
آذر پادگان= آذر بایجان
دگردیسی واک “ک” به واک “خ” و “غ”. مانند
شاک = شاخ، شاخه
سولاک = سوراخ
فروک = فروغ
اوشکال = شغال
دگردیسی واک “ژ” به “ز” و “چ”. مانند
آموژکار = آموزگار
بوژ= بز
باژ= باز
سوچن = سوزن
روچ= روز ( کردی: روژ)
دگردیسی واک “س” به واک “ی” و “ه”. مانند
آسد= آید
آسن= آهن
آگاس= آگاه
گاس= گاه، زمان
یادآوری (۷): دگردیسی واک “س” به واک “ه” در زبانهای ایرانی پیشینهای دراز دارد. چنانکه بسیاری از واژههایی که در زبان پارسی با واک “ه” نوشته میشوند، در زبان سانسکریت همچنان به دیسه “س” نوشته میشوند. مانند “اَسورا” و “سَومه” در زبان سانسکریت و “اهورا” و “هَومه” در زبان پارسی. البته در دیگر زبانهای ایرانی نشانه واک “س” را میتوان یافت، چنانکه در زبان کردی به “ماهی” میگویند “ماسی”.
دگردیسی واک با آوای “او” به “اُ” که گونهای از کوتاه شدن است. مانند
بون= بُن
بوردن= بُردن
بولند= بُلند
بوژ= بُز
گومان= گُمان
کوتاه شدن پسوند “ایگ” به “ی”. مانند
پارسیگ = پارسی
رومیگ= رومی
دانشیک= دانشی
دگردیسی یا کوتاه شدن پیشوند “دوش” به “دُش”.
پیشوند “دوُش” به چم “بَد” پیشوندی است که از زبان پارسی باستان به زبان پهلوی آمده و در پارسی نو به دیسه “دُش” کوتاه شده است. نمونههای آن را در واژههای چون دشمن، دشوار و دشنام میبینیم. در زیر چند واژه پهلوی با پیشوند “دوش” میآید:
دوُشچشم= بدچشم
دوشخرتو= بدخرد
دوشآموخت= بدآموخته
دوشآکاس= بدآموخته، نادان (آکاس= آگاه)
دوشارز= بیارزش، کمارزش
دوشبخت= بدبخت
دوشچهر= بدچهره، زشت
پسوند پهلوی “یشن” در زبان پارسی کوتاه شده و به دیسه “ش” درآمده است.
اَپخشاییشن= بخشایش
اَپردیشن= پردازش
آموژیشن= آموزش
آمورزیشن= آمرزش
آموختیشن= آموزش
آماریشن= آمارش
پیشوند “اَ” یکی از نشانههای نایی در زبان پهلوی است که در پارسی نو یا افتاده یا جایش را به نشانههای “نا” یا “بی” داده است. مانند
اَکار= ناکارامد (غیر فعال)
اَبون= بی بن (بون= بُن)
اَاَمرداد= اَمرداد (نک. یادآوری ۳)
اَبیم= نترس
اَسر= بیسر، بیآغاز
اَشایست= ناشایست
پیشوند “اَپی” که در زبان پهلوی نشانه نایی است در پارسی نو به دیسه “بی” کوتاه شده است. مانند
اَپیهوش= بیهوش
اَپیستون= بیستون
اَپیسوت= سود
اَپیگاس= بیگاه، بیموقع
اَپیگومان= بیگمان
پیشوند “اَبی” نیز که در زبان پهلوی نشانه نایی است در پارسی نو به دیسه “بی” کوتاه شده است.
به نگر میرسد که پیشوند “اَبی” همان پیشوند “اَپی” باشد که در آن واک “پ” به “ب” دگردیسه شده است. مانند
اَبیخار= بیخار
اَبیپوست = بیپوست
اَبیراه= بیراه (گمراه)
کوتاه شدن پسوند “ایژک” که نشانه کوچکی [اسم مصغر] است به “ک”. مانند
گیاهیژگ= گیاهک (گیاه کوچک)
و سرخیژک= سرخک
یادآوری (۸): در گویشهای روستایی به سرخک “سرخِژه” میگویند.
نشانه بیشال [جمع] “یها” کوتاه شده و به دیسه “ها” در آمده است. مانند کوفیها که شده کوها (کوف = کوه)
یادآوری (۹): در گویشهای روستای نشان بیشال “ها” به “ا” کوتاه شده است. مانند باغ باغا، درخت درختا. در پارهای روستاها برای بیشال بستن از “یا” سود میجویند. برای نمونه میگویند: باغ باغیا، درخت درختیا و گل گلیا که بیانگر آن است که “ه” از نشانه بیشال “یها” افتاده و شده “یا”.
یادآوری پایانی
زبان پهلوی زبانی است توانمند و نسکهای چندی از این زبان با واژههای فراوان به یادگار مانده است. بسیاری از این واژهها وارد زبان پارسی شدهاند؛ ولی بسیاری دیگر به فراموشی سپرده شدهاند. با در نگر داشتن چگونگی روند دگردیسی واژهها در گذر از زبان پهلوی به زبان پارسی میتوان واژههای فراموش شده را دوباره در زبان پارسی به کار گرفت و زبان پارسی را توانمند ساخت. برای نمونه هنگامی که میدانیم واژه “خجستک” پهلوی در زبان پارسی “خجسته” شده، با همین روش، اگر واژه “گجستک” [نفرینشده] را به زبان پارسی بیاوریم “گجسته” میشود. افزون بر آن شماری از واژهها را هم میتوان به همان دیسهای که هستند وارد زبان پارسی کرد. برای نمونه میتوان “اوگار” (پایین رفتن آب دریا) را به جای جزر و “آپیک” را به جای مایع به کار گرفت.
امیدوارم سایت کتابناک در نحوه برخورد و کامنت گذاشتن تبعیضی رو که گذاشته بر داره و با حب و بغض و عقده بازی با دیگران برخورد نکن ان واصولا یک گروه دلسوز مثل اون مدیریت قبلی برگردن سرکارشون . یاد کاربر خر تو خر و کایدان و نسرین و سیمین به خیرخدا خیرشون بده همه ماها رو کتابخون کردند.
گاهی برای پرکردن تنها یک خانه از جدول نیاز به کنار هم قرار دادن اطلاعات فراوان و مقایسه بخش های به طور کل متما یز از یکدیگر می باشد.
برای انجام بازی روی شروع بازی کلیک کنید.
سودوکو (به ژاپنی: 数独) جدول اعدادی است که امروزه یکی از سرگرمیهای رایج در کشورهای مختلف جهان به شمار میآید.
تاریخچه جدول سودوکو
به نقل از ویکی پدیای فارسی؛ سودوکو، مخفف یک عبارت ژاپنی 数字は独身に限る که خوانده میشود سوجی وا دوکوشین نی کاگیرو به معنی «ارقام باید تنها باشند» است.
هر چند این بازی برای اولین بار در یک مجله پازل آمریکایی در سال 1979 انتشار یافت، ولی انتشار آن به طور مستمر و پیگیر برای نخستین مرتبه بر میگردد به ژاپن در 1986 و از سال 2005 این سرگرمی به محبوبیت جهانی دست یافت و نخستین مسابقه ملی آن در سال 2008 در فیلادلفیا، آمریکا برگزار شد.
بازی سودوکو سالها در ژاپن و ایالات متحده آمریکا وجود داشته و در حقیقت شاخه ای از پازل چهارخانه ای جادوئی است که انسان را از ابتدای تاریخ شیفته خود کرده است. بنابراین حقیقتا این تعجب آور نیست که ناگهان اینچنین پرطرفدار شد. این بازی شامل همه چیزهایی است که انسان کنجکاو عاشق آن است.
در ابتدا کمی اسرارآمیز و پیچیده به نظر می رسد اما بعد به شکل مسئله ای که ما فکر می کنیم می توانیم حلش کنیم تبدیل می شود و در نهایت وقتی ما جواب را پیدا کردیم ، احساسی از پیروزی و غرور به ما دست می دهد.
این نوع جدول باعث تقویت فکر و ذهن انسان می گردد به همین دلیل از این بازی در بسیاری از مسابقات به منظور سنجش قابلیت تعقل استفاده شده و در بسیاری از فستیوال ها، به عنوان مقام نخست جهانی در بین بازی های سرگرمی دست می یابد.
در ایران برای اولین بار روزنامه همشهری در سال 1385 توسط مهدی صارمیفر اقدام به چاپ سودوکو به صورت روزانه کرد.
قانون بازی سودوکو
نوع متداول سودوکو یک جدول 9x9 است که کل جدول هم به 9 جدول کوچکتر 3x3 تقسیم شدهاست. در این جدول چند عدد به طور پیش فرض قرار داه شده که باید باقی اعداد را با رعایت سه قانون زیر یافت:
قانون اول: در هر سطر جدول اعداد 1 الی 9 بدون تکرار قرار گیرد.
قانون دوم: در هر ستون جدول اعداد 1 الی 9 بدون تکرار قرار گیرد.
قانون سوم: در هر ناحیه 3x3 جدول اعداد 1 الی 9 بدون تکرار قرار گیرد.
آموزش حل جدول سودوکو
تصویر فوق یک سودوکوی معمولی (Classic) رو نشون میده. دارای 9 ستون عمودی و 9 ردیف افقی، که توسط خطوط پررنگ تر به 9 جعبه 3 در 3 تقیسم شدند.
به هر مربع 3 در 3 – که توسط خطوط پر رنگ تر احاطه شده – یک جعبه گفته میشه.
در ابتدا تعدادی از خونه ها دارای عدد هستند و وظیفه شما اینه که خونه های خالی رو پر کنید، طوری که هیچ عددی در یک ستون، ردیف و جعبه تکرار نشه.
شروع کار
با کمک دو روش ابتدایی این آموزش، یعنی کراسهچینگ و اسلایسینگ، به راحتی میتونید از پس اکثر سودوکوهای آسان تا متوسط بربیاید.
سایر روشها، که در بخش دوم این آموزش معرفی شدند، برای حل سودوکوهای سختتر مورد استفاده قرار میگیرند.
همونطور که میدونید، برای یادگیری روشهای پیشرفتهتر، ابتدا لازمه که روشهای اصلی و پایه رو فرا بگیرید.
حل سودوکو با روش کراسهچینگ
ابتدایی ترین روش برای حل سودوکو کراسهچینگ (Crosshatching) نام داره. در این روش جدول رو جعبه به جعبه مورد بررسی قرار میدیم. به سودوکوی زیر توجه کنید:
به اولین جعبه (بالا – سمت چپ) نگاه کنید. 5 خونهی خالی داره. تمام اعداد 1 تا 9 باید توی جعبه قرار بگیرن؛ بنابراین، 1،2،3،5 و 9 اعدادی هستند که ما باید توی خونه های خالی قرار بدیم.
از عدد 2 شروع می کنیم (فرقی نمیکنه شروع کار با چه عددی باشه). با توجه به این قانون که «در هر ردیف و ستون هر عدد تنها یکبار میتونه تکرار بشه» به اطراف جعبه نگاه کرده، سپس ردیف و ستون هایی رو که عدد 2 دارند، تو ذهنمون (یا با خط) از جعبه حذف می کنیم. نتیجه اینطور میشه:
کاملا مشخصه که عدد 2 باید توی این یک خونه باقی مونده قرار بگیره.
به همین ترتیب می تونیم جایگاه عدد 3 رو هم پیدا کنیم:
اینبار هم تنها یک خونه باقی موند و جایگاه عدد خیلی زود پیدا شد، اما همیشه هم در ابتدای کار به حواب نمی رسیم. برای مثال در مورد عدد 5 نتیجه اینطور میشه:
تنها یک عدد در امتداد جعبه قرار داره و سه خونی خالی باقی موند. در مورد 1 و 9 نیز نتایج مشابهی به دست میاد. پس سراغ جعبه بعدی میریم.
از عدد 3 شروع می کنیم، نتیجه زیر حاصل میشه:
همونطور که می بینید دو تا خونه خالی باقی موند. در این مورد لطفا به مطلب زیر توجه کنید:
در سودوکو اگر یکی از اعداد جعبه ای رو اشتباه قرار بدید، اعداد جعبه های مجاور نیز نادرست و یک زنجیره از اعداد اشتباه تشکیل میشه و پی بردن به اشتباه اولیه در چنین حالتی بسیار سخت خواهد بود. بنابراین فقط وقتی عددی رو بنویسید که از درست بودنش مطمئنید و اینکه هیچوقت حدس نزنید.
حدول جدول سودوکو با روش اسلایسینگ
اسلایسینگ، تقریبا مشابه روش قبلی هست، با این تفاوت که در این روش به جای اینکه یه مربع تکی رو بررسی کنیم، به بررسی یه گروه سه تایی از جعبهها میپردازیم.
مثلا در نمونهی زیر، میخوایم عدد 7 رو در سه جعبهی سمت راستی قرار بدیم:
خب، با رسم خطوط به راحتی میتونیم جایگاه عدد 7 رو در جعبهی وسطی و سپس در بالایی مشخص کنیم.
اسلایسنیگ و کراسهچینگ اساسا مشابه هم هستن؛ اما در مجموع اسلایسینگ موثرتر واقع میشه.
*هروقت در استفاده از اسلایسینگ مشکل پیدا کردید و گیج شدید، کار رو با کراسهچینگ ادامه بدین.
با کمک این دو روش میشه بیشتر سودوکوهای آسان (و متوسط) رو حل کرد. فقط کافیه روش رو به صورت پیاپی به کار بگیرید و هر بار ببینید که چه اعداد تازهای رو میشه در خونهها قرار داد و به همین ترتیب سودوکو رو کامل کنید.
با کمی تمرین، کمکم متوجه میشید که لازم نیست کل سودوکو رو برای جای اعداد زیر و رو کنید و دستتون میاد که چه جعبههایی قابلیت اضافه کردن عدد رو دارن.
… وقتی که نمیشه که بشه…!
در پازلهای سخت، دیر یا زود؛ کراسهچینگ و اسلایسینگ به بنبست میخورن و کار به جایی میرسه که دیگه نمیتونید در هیچیک از خونهها عددی قرار بدید. اینجاست که لازمه به روشهای دیگه رو بیارید.
*اسلایسینگ و کراسهچینگ، پیشنیاز روشهای بعدی هستن و برای استفاده از اونها باید به این دو روش مسلط باشید.
حل بازی سودوکو با مدادکاری
در این روش، به بررسی حالات مختلف یک خونهی خالی میپردازیم؛ به اعدادی که میتونن تو اون خونه قرار بگیرن. (این اعداد رو «کاندید» مینامیم.)
به جعبهی بالا-چپِ سودوکوی اصلی نگاه کنید. مطابق روش مدادکاری، کاندیداهای هر خونه رو مینویسیم:
همونطور که میدونید، پیدا کردن این کاندیداها با کمک کراسهچینگ انجام میگیره.
به همین ترتیب، کاندیداهای سایر خونههای خالی رو هم داخلشون مینویسیم. فقط این مرحله رو با دقت کامل انجام بدید، چرا که انجام یک اشتباه، باعث ایجاد مشکلات زنجیرهای میشه!
*در خونههای یک کاندیدایی، عددِ خونه برابر عددِ کاندیداست.
نکتهی مهمی که پیوسته باید در روش مدادکاری رعایت بشه، بروزرسانی کردن خونههاست. یعنی با حل شدن یک خونه و قرار دادن عدد، لازمه که اون عدد رو از کاندیداهای جعبه، ستون و ردیفش حذف کنید. برای درک بهتر این موضوع، به این مثال توجه کنید:
قرار گرفتن 5 در خونهی پایین-چپ، باعث حذف این عدد از کاندیداهای ستون و ردیف مجاورش شده.
بدین ترتیب، این مناطق تحت تاثیر اضافه شدن عدد 5، نیاز به بروزرسانی دارند:
نگران نباشید؛ در عمل این کار به سادگی صورت میگیره و هیچ پیچیدگی خاصی نداره.
قوانین طلایی حل جدول سودوکو
برای حل سودوکوهای درجهی سخت، قاتل و یا بالاتر، علاوه بر تسلط بر روشهای مذکور، به یادگیری قوانین طلایی هم نیاز پیدا خواهید کرد.
قانون 1- خانههای تک کاندیدایی
با این قانون از قبل آشنا هستیم.
در نمونهی بالا، دو خونهی تک کاندیدایی دیده میشه. 4 و 5. میتونیم این کاندیداها رو درون خونههاشون قرار بدیم.
قانون2- جعبههای تک کاندیدایی
زمانی که یک کاندیدا تنها یکبار در یک محدوده (جعبه، ردیف، ستون) تکرار شده باشه، در اون خونه قرار میگیره.
یکبار دیگه به مثال قبل توجه کنید:
کاندیدای 6، تنها یکبار در این محدوده تکرار شده؛ بنابراین، اون خونه (بالا-وسط) جایگاه صحیح این عدد هست.
قانون3- جعبهی مدعی
زمانی که یک کاندیدا تنها در یک ستون یا ردیفِ یک جعبه وجود داشته باشه، میتونیم مدعی بشیم که عدد اون کاندیدا حتما در اون ستون یا ردیف و داخل جعبه قرار میگیره.
به مثال زیر توجه کنید:
در این مثال، کاندیدای 1 تنها در ردیف بالایی جعبه وجود داره. این بدین معناست که این کاندیدا باید یکجای دیگه هم تو این ردیف تکرار شده باشه:
مطابق این قانون میتونید 1 رو از خونههای خارج مربع (در این ردیف) حذف کنید. با حذف 1 از خونهی سمت راستی، تنها یک کاندیدا باقی میمونه (7) و خونه حل میشه.
همچنین از این قانون میتونید در حین کراسهچینگ هم استفاده کنید. مثلا در اینجا ما جعبهی سمت راستی رو برای عدد 1 کراسهچینگ کردیم:
با درنظر گرفتن قانون مذکور، میفهمیم که عدد یک در یکی از دوخونهی بالایی جعبهی سمت چپی قرار داره و نمیتونه در خونهی سمت راستی قرار بگیره. پس ردیف بالایی جعبه رو خط میزنیم و به این ترتیب فقط یک جایگاه برای عدد یک باقی میمونه.
قانون4- جفت
زمانی که دو تا خونه که در یک محدوده (جعبه، ردیف یا ستون) قرار دارن، دو کاندیدای یکسان داشتن؛ میتونید اون دو کاندیدا رو از کاندیداهای خونههای دیگهی اون محدوده حذف کنید.
به ردیف دوم جدول توجه کنید:
دو تا از خونههای این ردیف، دارای کاندیداهای یکسان هستن – 67. یعنی اینکه اگه یکی از خونهها 6 باشه، دیگری میشه 7 و بالعکس. پس میتونیم بگیم که در این ردیف عددِ هیچ خونهای نمیتونه 6 یا 7 باشه و این دو کاندیدا رو از سایر خونههای این ردیف حذف میکنیم.
با حذف 6 از کاندیدای 69، فقط 9 به عنوان کاندیدا باقی میمونه و به این ترتیب خونه حل میشه.
*در قانون جفت، دو خونه دقیقا باید دارای دو کاندیدا باشن، نه بیشتر. مثلا در نمونه بالا، اگر یکی از خونه ها 679 میبود، دیگه نمیشد این قانون رو روش اعمال کرد.
قانون5- سهتاییها
سه تا خونهی یک محدوده (جعبه، ردیف یا ستون)، یک گروه سهتایی به شمار میان، هرگاه:
میتونید اعدادی رو که در گروه سهتایی تکرار شده، از سایر کاندیداهای اون محدوده حذف کنید.
ردیف چهارم جدول رو ببینید:
به سه خونهای که دارای کاندیداهای 23، 23 و 234 هستن توجه کنید. این سهخونه یک دستهی سهتایی رو میسازن.
به 234، یک گروهِ پُر و به 23، زیر مجموعه گفته میشه. زیر مجموعه از این جهت که همهی اعضاش (2 و 3)، داخل کاندیدای اصلی و پر، وجود داره.
برای اینکه مطمئن بشیم این سه خونه یک سهتایی رو میسازن، دو حکم بالا رو بررسی میکنیم:
اولا هیچکدوم از این سه تا خونه، تعداد کاندیداهاشون بیشتر از سه تا نیست و دوم اینکه همگی یا کاندیداهاشون تکمیل هست (234)، یا اینکه زیرمجموعهای از کاندیدای اصلی هستن (23). پس با اطمینان میتونیم بگیم این سه خونه یک سهتایی رو تشکیل میدن.
با این حساب، میتونیم 2، 3 و 4 رو از سایر کاندیداهای این محدوده حذف کنیم. با این کار، خونهی سومی و آخری تک کاندیدایی و حل میشن.
″پیدا کردن دستههای سهتایی مثل این، ارزش زیادی داره. در مثال بالا، علاوه بر به کار گیری این روش، میتونستیم از قانون4 – جفت، هم استفاده کنیم؛ ولی در اون صورت فقط یکی از دو خونه حل میشد..
با به کارگیری روش سهتایی، بعد از پیداکردن عددِ دوتا از خونهها (سومی و آخری)، میتونیم دوخونهای رو که دارای کاندیدای 23 هستن (چهارمی و پنجمی)، یک جفت در نظر بگیریم و این دو کاندیدا رو از خونهی 234 حذف کنیم. به این ترتیب فقط عدد 4 باقی میمونه و خونه حل میشه!
*در قانون سهتاییها، حتما لازم نیست که کاندیداها پشتسر هم و یا با نظم خاصی قرار گرفته باشن.
حتی دستهی سهتایی بدون وجود یک گروه سهتایی کاندیدا هم تشکیل میشه. این سه گروه کاندیدا رو در نظر بگیرید:
13 16 36
هر سه گروه، زیر مجموعهی دستهی بزرگترِ 136 هستن و یک گروه سهتایی رو تشکیل میدن. به بیان دیگر، هر سه عددِ 1، 3 و 6 در این سه خونه قرار میگیرن و خارج از اون، جایی ندارن. پس میتونیم این سه عدد رو از سایر کاندیداهای محدوده حذف کنیم. پیدا کردن چنین سهتاییهایی کار نسبتا مشکلی هست؛ در ابتدا بهتر اینه که دنبال سهتاییهای سه-کاندیدایی بگردید.
پس در مجموع قانون رو به این صورت بازنویسی میکنیم:
دو/سه خونهی یک محدوده، یک سهتایی (یا دوتایی) به شمار میان، هرگاه:
هیچ کدومشون بیش از n کاندیدا نداشته باشن.
کاندیداهاشون تکمیل باشه، یا اینکه زیرمجموعهای از مجموعهی n–کاندیدایی به حساب بیان.
*بعضی وقتها ممکنه یک خونهی تک کاندیدایی هم باعث ساخته شدن یک گروه سهتایی بشه.
در مثال روبرو، کاندیداهای 2، 23 و 26 یک سهتایی رو میسازن. میتونید دو حکم بالا رو در موردشون بررسی کنید.
بنابر قانون میتونیم 2، 3 و 6 رو از کاندیداهای خونههای این ستون حذف کنیم و با این فقط 8 برای خونهی پایینی باقی میمونه.
همونطور که میدونید n میتونه هر عددی رو قبول کنه؛ بنابراین قانون فوق در مورد دستههایی چهارتایی (و حتی بیشتر) هم صدق میکنه.
سه شرط کلیدی برای موفقیت در حل سودوکو
دقت و اطمینان: هرگز تا مطمئن نشدید، عدد یا کاندیدایی رو داخل خونه ننویسید.
تکمیل: همیشه قبل از به کارگیری روش های پیشرفته، یکبار خونهی خالی رو کراسهچینگ کنید.
بروزرسانی: به محض اضافه کردن یک عدد، کاندیداهای محدودهی اون خونه رو بروزرسانی کنید.
مراحل کلی حل جدول سودوکو
اینها مراحلی هستند که میتونید برای حل سودوکوهای سخت به کار بگیرید:
یک مرحله اسلایسینگ انجام بدید، برای حل خونههای سادهی جدول.
کل جدول رو، جعبه به جعبه کراسهچینگ کنید. سپس با انجام مدادکاری، کاندیداهای همهی خونههارو بنویسید.
جدول رو با دقت برای پیدا کردن موارد زیر بررسی کنید:
خونههای تک کاندیدایی – به سرعت حل کنید
کاندیداهای انحصاری – این هارو هم به سرعت حل کنید
جعبهی مدعی – کاندیدای مذکور رو از ستون یا ردیفش حذف کنید.
جفتها – دو کاندیدای جفت رو از سایر کاندیداهای محدوده حذف کنید.
سهتاییها – n تا کاندیدایی رو که یک گروه رو تشکیل دادن، از سایر کاندیداهای محدوده حذف کنید.
هر وقت عددی رو درون خونهای قرار دادید، بلافاصله کاندیداهای جعبه، ردیف و ستون اون عدد رو بروزرسانی کنید..
با از بروزرسانی کردن کاندیداها، از نو قوانین رو بررسی کنید تا ببینید چه اعدادی تازهای میتونن داخل خونهها قرار بگیرن.
هرگز حدس نزنید! (مگر زمانی که کمتر از 12 تا خونه باقی مونده بود؛ چارهای نبود و مطمئن شدید که باید این کارو انجام بدید!)
از حل سودوکو لذت ببرید!
منبع : وبسایت تیز هوش ها