به بهانه فیلم خشم اژدها یا مشت خشم

شبکه    ای فیلم شنبه ساعت 3 عصر دیروز باز فیلم خشم اژدها یا مشت خشم رو پخش کرد تا ملت دوباره فیلم رو ببینند؟!

خشم اژدها یا مشت خشم   به انگلیسی Fist of Fury  فیلمی رزمی به کارگردانی لو وی و بازیگری بروس لی محصول هنگ کنگ است که در سال ۱۹۷۲ اکران عمومی شد. این فیلم در ایران به خشم اژدها و در آمریکا به ارتباط چینی (به انگلیسی: The Chinese Connection) معروف است.

خلاصه فیلم :

چِن زِن (با بازی بروس لی) ایمان دارد که مرگ استادش اتفاقی نبوده و توطئه‌ای در کار بوده‌است. او تصمیم انتقام از سوزوکی، رئیس باشگاه رزمی سوزوکی که ژاپنی‌ها را راهی جنگ با باشگاهشان کرده‌است، می‌گیرد. او ابتدا با مخالفت استاد دومش روبه‌رو می‌شود تا ژاپنی‌ها را تحویل قانون دهند؛ ولی او می‌خواهد خودش انتقام بگیرد. چن زِن ابتدا به باشگاه سوزوکی می‌رود و در آنجا استاد باشگاه و شاگردانش را شکست می‌دهد. سپس نصف‌شب مشاور سوزوکی را می‌کُشد. سوزوکی تصمیم به قتل چن توسط یک قهرمان روسی می‌گیرد؛ ولی چن شب به باشگاه وی حمله می‌کند و چند نفر از شاگردان و استادشان را می‌کُشد و بعد با قهرمان روسی مبارزه می‌کند و او را هم می‌کُشد. سپس خود سوزوکی را می‌کُشد. در انتها، چن برای دفاع از دوستانش، خود را به پلیس معرفی می‌کند.


ولی بقول این وبلاگه راز بزرگ این فیلم رو خیلی ها تا مدت ها کشف نکرده بودند  اون هم این بود که

 " تا ابد حسرت می خورم که چرا مردم راز بروس را نفهمیدند ؟ "

نه . منظورم راز ضربه نهایی نیست !

منظور این حقیر ، راز روح بروس لی است . روح بزرگی ، که هرگز کشف نشد . روحی که مملو

از عشق ، مردانگی ، فروتنی و عصیان بود . روحی که فریاد می زد :

دست هم را بگیرید . پول دار شدن همیشه هدف نیست . خدمت ساده به دیگران هم ، باید هدف

باشد ...

روحی که نعره می زد :

داشتن مهم نیست ، راه بدست آوردن آن اهمیت دارد ...

روحی که ورد زبانش بود :

اگر هر مردی به همسایه اش کمک کند ، هیچ کس بدون یاور نخواهد بود ...

به سکانس پایانی فیلم خشم اژدها دقت کنید ، بیش از گذشته . چن زن ( شخصیتی که بروس

در فیلم نقشش را بازی می کند ) خودش را به دستان مرگ می سپارد . چون زندگی را به مرگ

باعزت ترجیح می دهد . چون دیگر در این دنیای سیاه و اندوه از گناه ، کاری ندارد . چون می خواهد

از این دنیای پر از دروغ و نیرنگ ، خلاص شود .

چون از دنیای مظلومانی که تقصیرشان کمتر از ظالم نیست ، به تنگ آمده .

به همین خاطر ، حتی عشقی که به دختر آرزوهایش دارد ، مانعش نمی شود . عجب نگاهی

 به او می اندازد . تلخ ترین ، پرحسرت ترین و عاشقانه ترین نگاه دنیا را ...

... و سپس دل می کند و می رود .

همانگونه که صاحب نقش چن ، از این دنیای حقیر دل کند و رفت .

چون دیگر تاب تحمل آدم ها را نداشت ...

 در سکانس آخر چن از پلیس میخواد که در مقابل تسلیم شدنش به پلیس از دوستاش در مقابل ژاپنی ها حمایت کنه



من هم از اون  نسرین و نسترن و رها موسوی در آخر بابت تمام آزار ها ی که اون آقا زمانی خوشتیب و دوست محترمشون  و هر نوع آزار مجازی و حقیقی که بهشون رسیده من از طرف تمام اون ها ازتون عذر میخوام اگر بعد از سال 1388 با هم نبودیم مقصر اصلا من بودم من معذرت میخوام  باشد که خدا همه ما رو ببخشد وبه راه راست هدایت کند الهی آمین آدم باید پرنسیو داشته باشه و به یک سری مسائل اولیه پایبند باشه نه اینکه دیگران رو بخواد بده بکنه ... ببخشید آخرش خیلی منبر رفتم ... هنوز سوپ شلغم لازم ام ته گلوم ام یکم میسوزه


نظرات 1 + ارسال نظر
سمیرا شنبه 1 بهمن 1401 ساعت 22:41

ولی حرفای خوبی زدین، درسته باید خوب باشیم ولی خودمونیم بروسلی رو ربط دادید به عشقای گذشته، جالب بوذ از این مدل پست ها بیشتر بذارید، یعنی حرفای خودتونو بنویسید مخاطب بیشتری خواهید داشت. به نظرم حرفای خودتون جالبتره تا مثلا مطلب در مورد زلزله یامعما البته نظر منه، باز وبلاگ متعلق به شماست

چشوم ( همون بر روی چشم ) سمیرا خانووم سعی می کنم حرف خودم رو بزنم آخه آدم با گلو درد چطوری حرف خودش رو بزنه ... هی بدون سوپ شلغم ... بدون دکی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.