بوگاتی میسترال جدید

کمپانی بوگاتی از ماشین جدید خودش تحت عنوان میسترال  رونمایی کرد گفته میشه بوگاتی حدود 60 عدد فقط از این سوپر ماشین رو تولید خواهد کرد این ماشین 1600 اسب بخار و 1600 متر گشتاور تولید خواهد کرد قیمت این ماشین حدود 4.20 میلیون پوند قیمت گذاری شده که با یک محاسبه سر انگشتی میشه 210 میلیارد تومان ما رقم ناقابلی هست جالب تر از این میشه به حداکثر سرعت اش اشاره کرد که بوگاتی ادعا می کنه 420 کیلومتر در ساعت رو رد میکنه این ماشین به شددت  یک اسباب بازی  خشن گرون س... ( +18 ) و سریع و عجیبه من اگر این ماشین رو می داشتم توی خیابون های مشهد  با یک نسترن یا رها موسوی چشم آبی  ازدواج می کردم  وبا 20 تا بچه می رفتم بخدا   شک نکن  









نظرات 2 + ارسال نظر
تراویس بیکل چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 21:26 https://travisbickle1.blogsky.com/

چرا با رها موسوی ازدواج نکردی؟

بابا من داستان شو نوشتم که یک دختره بود که انصافا اون پاییز سال 1385 یا 1386 که دفعه اولی دیدمش خواستگار نداشت من تنها خواستگارش بودم بعد همین زمانی که شما میگی کیه و چیه داری چی میگی درباره اش اومد سال 1386 گروه زد توی سایت مای پردیس که با همین کتابناک تا چند سال پیش یکی بودند بعد این زمانی با خودش چت می کرد یعنی چند تا پروفایل فیک داشت هی با خودش چت می کرد منم دلم بحالش سوخت و گروهم رو خراب کردم و در گروه او ن یکی کردم بعد این دختره رها موسوی با دوستش اون نسرین توی گروهش بودند این ها هم ررفتند توی قرار مدارهای مخفیانه توی کافی شاپ ووو برن کوه ووو بر ن طرقبه شاندیز مشهد وووو این دختره نسرین خیلی دختر خوب و فهمیده ای بود و خاطر منو می خواست میگفت اگر شما یعنی اینجانب بیای خواسنتگاریم جوابم بهت مثبت هست این زمانی یکم نخاله می زد هی این آخریا کامنت هامو پاک می کرد با این دخترا یواشکی بیرون می زد می گفت یک دختره رو بردم توی خونه مشغول عملیات ایضایی بودند باباش سر میرسن میگن تا مامانت اینا نیومدن دختره رو ببر بیرون یا یکسری ماشین بابام رو همین ها شایدم رفیق های همین زمانی دزدیده بودند یک بابا یا پدر زن بربری داره اون هی سیخ اش میکنه این زمانی رو برام نقاشی گرافیتی کشیده بودند که دختره رفت میدان پارک مشهد من پروندم اش... یا دادشم تصادف کرده بود توی خونه افتاده بود از کجا که این جونور ( زمانی ) فهمیده بود با تلفن خونمون به موبایل بابام زنگ می زد می گفت حالا حال آقا مهدی تون چطوره خودم گذاشتم روی بلندگو موبایل و صداشو شناسایی کردم همچین مادر صلواتی هست این زمانی هر چی از این موجود بگم کمه بعد این یک رفیق انگلی داشت بنام مصطفی یا امید این باز می گفت بابام توی قوه قضاییه یا اطلاعات مشهد هستند 2تا کاپشن بلند پوش اومدن سال 1387و1389 از دو جا که بزور کار پیدا کرده بودم منو بیرون کردن که آقا مصطفی عقده ای حسود فاسد به نسرین برسه و من بهش نرسم این کل داستان بود حالا فهمیدی یا بازم میگی من نمیفهم ام وجدان بیدار چی مینویسه ومیگه

تراویس بیکل چهارشنبه 7 دی 1401 ساعت 12:02 https://travisbickle1.blogsky.com/

ماشین زمانی هم بوگاتی هست؟؟

نه بابا بنده خدا زمانی پراید سوار میشه انشالله چرخش واسش بچرخه... ( حالا چه گیری دادی این وسط به زمانی من اینجا اسم زمانی آوردم خدا وکیلی ... )ولی اینکه شوما ( منظورم زمانی بود) بگی در شان ما نیست که بریم توی کافی شاپ کوچک قرار مرار بذاریم ( منظور 14 تا 15 سال پیش بود ) و بگیم در حد ما نیست ما باید بزرگترشو بریم ( منظور کافی شاپ ) و بخوایم علکی پرستیژ خودمون رو بالا ببریم اونم با جیب خالی زیاد بنظر من صورت خوبی نداره من میگم من همین طور که هستم طرفم منو قبول کنه اگر بی پولم اگر بد لباسم اگر هر طور هر چی هستم منو همین جوری دوست داشته باشه یک نون وماستی هم با هم میخوردیم ( منظورم اون نسترن یا رها موسوی بود ) زندگی هم می گذشت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.