سامان ( یا ساسی مال کن )

این آقا سامان بچه یکی از اقوامان است خیلی شر و شور دارد طوری که واقعا میتوان به اون گفت که  " او میتواند از دیوار راست برود بالا "   .  آقا سامان ما یک روز عید به خانه مان آمد ( البته شب قبلش باران خوبی باریده بود و صبحش نسیم خنکی میوزید که هوا رو به سرد ی می رفت  ) ... بعد طبق عادتی که داشت اول رفت سراغ اسباب بازی ها و بعدشم میومد وسط جمع بزرگترا و شیرین زبونی می کرد ...  ... حالا کار ندارم باز میگم و مینویسم اینها روزش اومدن خونه ما ... بعد وسط صحبت های بزرگترا ناگهانی سامان پرید و گفت بابا چرا آهنگ ساسی مال کن رو نذاشتی  ( و هی گیر میداد میگفت بابا ساسی مال کن ساسی مال کن  ...) آقا تا اینو سامان گفت جمعیت که خونه ما واسه عید دیدنی اومده بودن از شددت خنده منفجر شدن یک قوم وخویش دیگه هم اتفاقا اونجا برای عید اومده بودند و طرف مرد زیرک و ظریف و حاضر جوابی بود... بلافاصله رو کرد به سامان قصه ما و گفت خوب ساسی مال کی رو باز بریده ... که باز جمعیت برای بار دوم  منفجر شد ... و همه خندیدند ...

 خوب بچه موش های عزیز... پیشی های نازنین ... بالا رفتیم راست بود هر چی نوشتیم درست بود والا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.