شعر و متن در مورد زلزله ؛ کوتاه، غمگین و احساسی

چه خاک غمگینی، چه داغ سنگینی

چه قصرشیرینی؟ که نیست بارویش

پلی بزن از مهر به سَرپُل زخمی

که میخراشد رو، که می کند مویش



شعر در مورد زلزله ، متن کوتاه غمگین و شعر کودکانه در مورد زلزله کرمانشاه



آن کلبه‌ها که خانه‌ی دل‌های پاک بود

جز تل خاک نیست… ⇝❣∼∼❣⇜

جایی که در آن جا همیشه عشق جاری بود

مدفون شده حالا تمام آرزوهایش

دیگر صدای خنده ی کودک نمی آید

دیگر نمی آید چرا او سوی بابایش

⇝❣∼∼❣⇜

در جستجوی دختر خود مادری غمین

با صد تلاش پنجه فرو میبرد بخاک

او بود ودختری که جز او آرزو نداشت

اماچه سود؟دختر او،آرزوی او-

خفته است در درون یکی تیره گون مغاک




بعد از خداحافظی ات من، من نبودم بم بودم، بعد از زلزله! ***** دست مرا بگیر، همین یکبار…

توی همین شعر با من قدم بزن…

شاید همین الان،

سیلی، در راه آمدن باشد

زلزله ای، در شرف وقوع

و من، هنوز به <تو> نگفتم:

دوستت دارم….! *****

مهم نیست که آخرین زلزله زندگی ات چند ریشتر بود

مهم نیست که در آن زلزله چه چیزهایی از دست دادی

مهم این است که دوباره از نو بسازی :

جهانت را زندگی ات را باورت را مهم شروع دوباره است *****







نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.